ساخت زیر دامنه بدون دیتابیس |
کتاب عصر ظهور دارای بشارتی خوشحال کننده برای قوم سلمان (ایرانیان) است که با نگاهی به تاریخ گذشته و سابقه آنان در اسلام و گرایش به آل محمد و در آخر با به وجود آوردن انقلاب کبیر اسلامی نشان دادهاند که به حق شایسته چنین بشارتی میباشند. بشارت به اینکه آنان رسالت مهمی در ایجاد شرایط برای ظهور و ادامه آن دارند و در بین 313 تن اصحاب خاص آن حضرت جایگاهی تعیین شده خواهند داشت... کتاب عصر ظهور در سه قالب PDF ، جاوا و اندروید خدمت شما منتظران امام زمان حضرت مهدی (عج) تقدیم می گردد.
لینکهای دانلود
![]() دانلود کتاب عصر ظهور با فرمت آندروید با حجم 675 کیلوبایت
![]() دانلود کتاب عصر ظهور با فرمت جاوا با حجم 608 کیلوبایت
![]() دانلود کتاب عصر ظهور با فرمت PDF با حجم 1.97 مگابایت
کلمات کلیدی: دانلود کتاب عصر ظهور در 3 فرمت، apk-pdf-java [ پنج شنبه 94/11/29 ] [ 7:3 عصر ] [ bahar-javid ]
[ نظر ]
تاریخ : دوشنبه 19 بهمن1394
![]()
آیت الله نجم الدین مروجی طبسی، مدرس مرکز تخصصی مهدویت در برنامه "نشان صبح" به بررسی داستان ذوالقرنین و خروج یاجوج و ماجوج می پردازد. علامه طباطبایی(ره) در جلد 13 بعد از اینکه روایاتی را در ارتباط با ذوالقرنین و یاجوج و ماجوج می آورد، می فرماید: بحث ذوالقرنین ریشه قرآنی و تاریخی دارد، اما قرآن متعرض اسم ایشان و متعرض زمان ولادت، حیات، نسب و سایر مشخصاتش نشده است. در قرآن فقط به سه سفر از سفرهای ذوالقرنین اشاره شده است. یک سفر به مغرب، یک سفر به مشرق و یک سفر هم به سد که در آن سفر به انسان های سالم و ساده برخورد کرد. در این سفر شکایاتی به ایشان شد. از یاجوج و ماجوج که فساد می کنند. از ایشان کمک خواستند و گفتند: شما در مقابل اینها سدی بسازید و ما حاضریم به شما کمک کنیم. و به آنها گفت: بیش از اینکه توقع دارید من کمک خواهم کرد و کمک انسانی از آنها گرفت. علامه می فرماید: این شخص قبل از اینکه آیات قرآن نازل شود، از قدیم معروف به ذوالقرنین بود و اسمش نیز همین بود، نکته دوم اینکه این شخص پایبند به شریعت بوده و متدین بوده است، نکته سوم اینکه ذوالقرنین جزء کسانی است که مصداق آیه خیر دنیا و خیر آخرت است. خیر دنیا اینکه شرق و غرب دستش بود. همه چیز در برابر او خاضع بود. عدل اقامه کرد. شرور را دفع کرد. خیرات را منتشر کرد. نکته چهارم اینکه با ظالمان درگیر شد و آنها را شکنجه داد و زمین گیر کرد، نکته پنجم اینکه این سد را بعد از سفر شرق و غرب ساخت. از مشخصات این سد این است که اضاف بر اینکه جایی غیر از مشرق و مغرب است. بین دو کوه است و در ساخت آن از آهن مذاب استفاده شده است. علامه می فرماید: در کتب قدما اشاره ای به این قصه نشده است. در مورد سد هم سخن به میان نیامده است ولی از ملوک یمنی اشعاری به جا مانده که در آن سخنی از ذوالقرنین آمده که سفر رفته و سد ساخته است. برخی معتقدند این سد دیوار چین است و یکی از پادشاهان چین این دیوار را ساخته تا جلوی هجوم مغول را بگیرد، از سنگ ساخته شده. شروع بنایش 264 قبل از میلاد است و بیست سال هم طول کشیده و این پادشاه چینی همان ذوالقرنین است. باید توجه داشت آن اوصافی که در قرآن راجع به سد و ذوالقرنین آمده، منطبق بر این دیوار نیست. همچنین آن سد از آهن ذوب شده است و این دیوار از سنگ است و بین دو کوه نیست. بعضی گفتند این سد را پادشاه آشور 700 سال قبل از میلاد ساخت تا جلوی اقوامی که حمله می کردند را بگیرد. مرحوم شهرستانی در کتاب روح المعانی می فرماید: ذوالقرنین از ملوک و صلحای یمن است. او مسلم، موحد و عادل بود. ارتش مسلحی داشت، رفت سمت مغرب و تمام کشورهای آن منطقه را اشغال کرد. وقتی به دریای مدیترانه رسید، سمت مشرق آمد. بعد از آن به طرف افریقا رفت. انجا قومی را دید که مورد ظلم واقع می شدند. اهل آن شهر از او خواستند سدی بسازد. چرا چون یمنی ها به سدسازی خبره بودند. علامه طباطبایی(ره) بعد از اینکه حرف های مرحوم شهرستانی را نقل می کند، می فرماید: یاجوج و ماجوج امت بزرگی هستند. در شمال آسیا که در آخرالزمان خروج کرده و فساد می کنند. برخی معتقدند: یاجوج و ماجوج همان قوم تاتار هستند که در قرن 7 به غرب آسیا هجوم آوردند، نسل کشی راه انداختند و کاری کردند که در طول تاریخ نمونه نداشت، این قوم اول حکومت چین را شکست داد. به ایران، عراق، ترکستان و قفقاز حمله کرده و همه مقاومت ها را شکست داد. بعد از فساد به شهر خودشان برگشتند، در بازگشت به روسیه و روم حمله کردند و از آنها مالیات گرفتند. این جریان را به سد تطبیق دادند. علامه می گوید: براساس آیات قرآن یاجوج و ماجوج از پشت سد بیرون می آیند و الان پشت سد زندانی هستند تا زمانی که این سد است، راه خروج ندارند. تا اینکه وعده الهی برسد و این سد منهدم شود و فرو ریزد. پس با قوم تاتار نیز منطبق نیست. بنابراین این سد که توانسته در همین دنیا پشت دو کوه این قوم را نگه دارد، کجاست؟ علامه می گوید: خدا عالم است. وضعیتی در آینده پیش می آید که هیچ چیز نمی تواند جلوی حرکت را بگیرد و این در واقع اشاره به پیشرفت هاست. زیرا در آینده از مدنیت و پیشرفت هیچ چیز جلوی بشر را نمی گیرد و همه در مقابل آن هیچ نیست. این داستان اشاره به آینده دارد که امت ها به هم نزدیک می شوند، هیچ دیواری مانع آن نمی شود، پیشگویی هایی برای پیشرفت جوامع است. موید این سخن این است که هجوم یاجوج و ماجوج و سد را کنایه از این گرفتند که اشاره به پیشرفت هاست و حتی هجومی نیست. همچنین آن دو کوهی که سد بین آن ساخته شده است. خود زیر خاک می رود و تاثیر خود را از دست می دهد، طبق این بیان ما روایاتی که درباره آینده جهان مطرح می کنیم، موید بیاناتی است که بعد از ظهور عدل، عدالت و امنیت تا قیام قیامت حاکم است. [ دوشنبه 94/11/19 ] [ 8:0 عصر ] [ bahar-javid ]
[ نظر ]
خسروی دارم که باشد ماه تابان همه خسروی دارم که باشد ددشمنا ن را ملحمه ----------------------------- خسروی دارم که باشد صد برابر با جنان خسروی دارم که باشد در زمین شاه جهان ----------------------------- خسروی دارم که باشد رازدار فاطمه – س - خسروی دارم که دارد صد نشان فاطمه– س – -------------------------------- خسروی دارم نباشد مثل او در هر زمان خسروی دارم که پنهان است و ظاهر در جهان ------------------------------ خسروی دارم که باشد مختفی در قلبمان خسروی دارم نهان ازآن نشان بی نشان ------------------------------------ خسروی دارم بیاید تا جهان روشن شود خسروی دارم که عشقش مر تورا ایمان شود ---------------------------------- خسروی دارم که خالش خلوت جان و دل است خسروی دارم که پیمان بسته از عهد الست --------------------------------------- خسروی دارم که رویش مهرتابان راخجل خسروی دارم زعدلش ظلم ظالم مضمحل ------------------------------------- خسروی دارم بیاید تا دلم روشن کند خسروی دارم بیاید تا جهان گلشن کند ----------------------------------- خسروی دارم بیانش مثل دریا نیلگون خسروی دارم کند ظلم وستم را واژگون ************** امید وصال آنگه که چکه می کرد زشیر قلب من عشق صدای آب می داد نوای دلربایش به آسمان آبی خیره شدم ندیدم بجز دو صد نگاهش ، نشسته ام به راهش نظر به آن جمالش ، به خال بی مثالش به رفتن پگاهش ، به هیبت جلالش عجب مدار از من چنین شکسته قلبم مگربیاید از ره ، ببینم آن جمالش به رو ء یت هلالش ، زگیسوی سیاهش بچینم از رخ او ، گلی ازآن وصالش بریده باد دستم ، بسی قلم شکستم به لطف دوست بستم ، امید بر وصالش *******
:: موضوعات مرتبط: اشعار :: برچسبها: امید وصال, خسروی دارم
********** آشفته بازار وجودم نخ نما گشته به مقراض فراموشی زبس از یاد بردی تو ، مرا در دام بیهوشی فلک افسونگری بنمود و مکرو حیله هایی کرد امان از دست این مردم ، امان از حرف درگوشی برفتی تو و تنها شد دل زار و نزار من خیال و فکر من این بود که در وصلم بسی کوشی چو در انظار این مردم تو با سیلی بنوازی بسی آب و روان گشته ز چشمانم به مدهوشی شفای درد و درمانی ، قرار دل ، تو سامانی رهاکردی و رفتی تو مرا در خواب خرگوشی دراین زندان اسکندر ، من وصدها پریشانی تویی آرامش دلها ، چرا عیبم نمی پوشی اسیر بو ی موی تو ، دل آشفته بازارم تویی سرو خرامانم ، چرا ازمن نظر پوشی غزل گفتی و دُ رّ سفتی دراین هنگام مشتاقی مدال افتخارمن همین رسم سیه پوشی نمک پاشان زخمم شد همان چشمان پرشورت تحمّل کرده ام امّا تو می پاشی و می پوشی اگر چه شعر من چندان نباشد در خور رویت ز الطاف خفیّ خود مرا لاجرعه می نوشی ---------------------- حسّ غریبی در دلم چون آتش افشانه شد بنگر زمین و آسمان بر گرد او پروانه شد صاحب زمان دلربا ، دل را بَرَ د پیش خدا شبنم به روی برگ گل شوق دل دیوانه شد یاد امیرالمؤ منین اندر دلم پروانه شد حسّ غریب آمد به جوش ، زیباتر از دردانه شد گر غربت مولا نبود اندر زمان خویشتن صاحب زمان دلربا ، کی این چنین بیگانه شد دل را صفا ده ای خدا زین رنگ و بوی پر هوا لختی نظر کن بر دلم شایدکه دل جانانه شد صاحب زمان دلربا گردیده معشوقم خدا صد بلبل زیبا سخن بر شاخسارش لانه شد شور ونشاط عاشقی صد رحمت آرد بر دلم صاحب زمان دلربا ، با این دلم همخانه شد ----------
:: موضوعات مرتبط: اشعار :: برچسبها: حسّ غریب, آشفته بازار
جهان در انتظار مقدم تواست -------------------- رضای مهدی آل پیمبر دراستقلال اسلامی است مضمر اگرازصدق اندر انتظار ی بخود مپسند ننگ ذل وخوار ی مشوبا ملحدان وخائنان یار مپوراه نفا ق و حبّ اشرار چو سیر این جهان سو ی کمال است خلاف آن بر دانامحال است هرآن کس راکه آیین انتظاراست به آینده همی امیدوار است نگرددنامید ازلطف یزدان نگرددمنزوی چون ناامیدان که شام هجر راصبح وصال است فسادوظلم وعدوان را زوال است اماما،سرورا، والاجنابا عدالت گسترا ، مالک رقابا همه عالم به زیر پرچم توست جهان در انتظار مقدم تواست به من بنگر که ازهجرت شب و روز همه سوزم، همه سوزم، همه سوز درآیدیوسف بخت من از چاه اگر بینم دمی آن رو ی چون ماه بسایم ر خ به خاک پاک کو یت کنم جان را نثار تار مو یت به امید وصال حضرت دوست نمی گنجد مرا جان در رگ و پوست اگر وصلت دمی گردد میسر زهی فخر و زهی فوز و زهی فر آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی کتاب نغمه مشتاقان ******************* مولدمولای ماست مژده به یاران دهید رحمت حق شد پدید دست به شادی زنید نیمه شعبان رسید بازجوان شد جهان باغ چو دشت ودمن اطلس سبزش بتن غنچه گشوده دهن تکیه زده برچمن خنده ورا برلبان گل چوشود جلوه گر ناز بگیرد زسر بلبل ژولیده پر ازسرشب تا سحر دربراونغمه خوان ابرشده درفشان باد بهاری وزان آن دهدآب روان وین به تن مرده جان بسته به خدمت میان ...... سراینده : آیت ا... حاج آقاعلی صافی گلپایگانی کتاب نغمه مشتاقان آیت ا... صافی گلپایگانی ************ [ دوشنبه 94/11/19 ] [ 9:13 صبح ] [ bahar-javid ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |